اشعار

از لحظه ای که پا به مشهد میگذاریم

۱۴۰۲-۶-۲۹ ۱۲:۵۱

علی خلیفه شود

۱۴۰۲-۶-۲۹ ۱۲:۴۳

اگر دربشکند شاید بفهمند اهل این کوچه

۱۴۰۲-۶-۲۹ ۱۲:۴۰

درمدینه به اهل دل گفتند...

۱۴۰۲-۶-۲۹ ۱۲:۳۲

چقدر داغ محرم به لحظه هایش بود

۱۴۰۲-۶-۲۹ ۱۲:۰۵

تو هر شب در مدینه تا سحر دست دعا داری

۱۴۰۲-۶-۲۹ ۱۱:۵۳

ذکر علی

۱۴۰۲-۶-۲۶ ۱۴:۱۲

سلام بر یوسف زهرا

۱۴۰۲-۶-۲۶ ۱۴:۱۰

خوب شد آمدی ای معنی بی همتایی

۱۴۰۲-۶-۲۶ ۱۴:۰۵

از اعماق قرون از بین جمعیت تورا دیدم

۱۴۰۲-۶-۲۶ ۱۴:۰۲

چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان

۱۴۰۲-۶-۲۶ ۱۴:۰۰

حق علی است

۱۴۰۲-۶-۲۶ ۱۳:۵۹

یا حسین تو آنقدر حُسنی که ...

۱۴۰۲-۶-۲۰ ۱۱:۳۱

برای خاتم پیغمبران جز او نگینی نیست

۱۴۰۲-۶-۳ ۱۳:۴۲

من از شوقش زمین خوردم ولی مولا بلندم کرد

۱۴۰۲-۶-۳ ۱۳:۴۲

تکلیف را اینگونه یادم داده استاد

۱۴۰۲-۶-۳ ۱۳:۴۲

نه از خیابان‌های تهران می‌نویسم...

۱۴۰۲-۶-۳ ۱۳:۴۲

این شعله که افتاده به جان خیمه

۱۴۰۲-۵-۲۳ ۱۴:۲۳

انگشت مولا راه جنت را نشان می‌داد

۱۴۰۲-۵-۲۳ ۱۴:۲۲

اگر آب خوردی بگو یا حسین و ...

۱۴۰۲-۵-۲۳ ۱۴:۲۲

بس کن رباب!

۱۴۰۲-۵-۲۳ ۱۴:۲۲

بابا شبی از قافله جا مانده بودم

۱۴۰۲-۵-۲۳ ۱۴:۲۲

به گوش می‌رسد این مرثیه ز مَشک عمو

۱۴۰۲-۵-۲۳ ۱۴:۲۲

سلام علی قلب زینب صبور

۱۴۰۲-۵-۲۳ ۱۴:۲۲

تو را به خاطر جد مطهرت برگرد

۱۴۰۲-۵-۲۲ ۱۷:۲۹