حضور الحاضر - 2
از كه بايد سخن گفت؟ از آن جوان كارگر بلورسازي و يا از آن پيرمرد هفتاد سالهاي كه حسين را و آن فوز عظيم را يافته است و خود را چهارده ساله ميپندارد؟ نه، اينجا سخن از من و ما نيست، سخن از حضور است، حضور امتي كه عاشورا را باز يافته و دعايش كه «يا ليتنا كنا معكم»، به استجابت رسيده است.
راهيان كربلا را بنگر. آنان خوب دريافتهاند كه زندگي به خون وابسته است و پيكر تاريخ، بيخون خدا _ ثار الله _ مردهاي بيش نيست و سر مبارك امام شهيد بر فراز ني، رمزي است بين خدا و عشاق، يعني كه اين است بهاي ديدار.
به ياد آر فرمودهي صاحب الزمان را كه ما را به اعمالي فرا خواندهاند كه به محبتشان نزديكتر است: «فليعمل كل امرء منكم ما يقرب به من محبتِنا.»(١) و بهراستي مگر محبت آنان در چيست؟ در محبت حسين. محب حسين محبوب خداست و كدام راه از اين نزديكتر؟
جلوههاي شگفتآور حضور امت، همه حكايت از اين دارد كه آنان حضور تاريخي خود را ميشناسند و سر آنچه عاشورا را جاودانه ساخته است دريافتهاند. كدام چشمي است كه از شوق به گريه نيفتد؟ مردان سخن از كربلا ميگويند و زنان از حجاب عفتي كه پاسدار حرمت خون كربلاييان است.
چه روزگار شگفتي! بگذار اغيار هرگز در نيابند كه اينهمه در كام ما چه شيرين است. بگذار اغيار هرگز در نيابند كه اين قلبهاي ما از چه اشتياق و شور و نشاطي مالامال است و سر ما در هواي كدامين يار خود را از پا نميشناسد.
بگذار اغيار در نيابند. آينده در كف اين بچههايي است كه از پشت ميلههاي مهد كودك، همراه با راهيان كربلا، شعار «جنگ جنگ تا پيروزي» سر ميدهند.
بگذار اغيار هرگز در نيابند و فرداي روشن ما را در حضور امروز بچههاي ما نبينند. بچههاي ما امروز در تظاهرات و هيئتها و روضهخوانيها بزرگ ميشوند و شير مادر را مخلوط با اشكهاي حسيني ميمكند و عشق حسين (ع) با جانشان آميخته ميگردد و آيندهي انقلاب را تا فرداهاي دور و حكومت جهاني عدل در سراسر كرهي زمين استمرار ميبخشند.
بگذار دشمن خود را بفريبد و از پيوند تاريخي ما با عاشورا غافل بماند. اگر امام تنها نماند اسلام هم پيروز خواهد شد، و ما اهل كوفه نيستيم كه امام را تنها بگذاريم.
بگذار دشمن هرگز در نيابد آينده در كف آن حزباللهي كوچكي است كه كفن «هيهات منا الذله» در بر كرده است و قلك پساندازش را چون نارنجكي به قلب دشمن ميكوبد.
بگذار دشمن خود را بفريبد و در انتظار از پا نشستن ما باشد. آينده از آنِ فرزندان ماست
ثبت دیدگاه